۷/۰۲/۱۳۸۶

كمبود عزت نفس جمعى ، يا پاشنه اشيل ايرانيان

يكى از موضوعاتى كه در تحليل جريانات اخير سفر احمدى نژاد به نيويورك جاى بررسى دارد موضوع عزت نفس جمعى ايرانيان ، يا دقيقتر بگويم، كمبود عزت نفس جمعى ايرانيان است . منظورم از عزت نفس جمعى البته همان اصطلاح روانشناسى است كه به انگليسى ميگويند، collective self-esteem و ترجمه فارسيش به خيالم ميشود "عزت نفس جمعى" يا چيزى مثل آن ۰ اين كمبود عزت/ اعتماد به نفس جمعى خصيصه اى است كه معمولا ريشه هاى تاريخى دراز دارد، تقريبا مثل عزت نفس يا اعتماد به نفس فردى، كه به هر حال يك احساس و تجربه روانى است كه به مرور ايام ساخته و پرداخته شده است، عزت نفس جمعى هم كلا مفهوم و تجربه اى است كه در طى تاريخ يك گروه از مردم ساخته ميشود، و ميشود ان را به معنى ديدگاه ان گروه مردم دانست از گروهى كه در ان عضو هستند، و اينكه ايا واقعا در نظر انها آن گروه تا چه حد ارزشمند است يا خير ۰

متاسفانه در جامعه ايران --و خيلى از جامعه هائى كه يا مستقيما تحت سيطره استعمار بوده اند يا مثل ايران به مرور ايام و به واسطه برخورد غير مستقيم با نيروهاى استعمارى از لحاظ قدرت و علم و سرمايه ضعيف شده و عقب مانده اند -- اين مسئله كمبود عزت نفس جمعى خيلى شايع است ۰ دليل ان هم كه البته فهميدنش شايد سخت نباشد ۰ پيدا كردنش هم اصلا مشكل نيست ۰ كافى است نگاهى به جملاتى كه خيلى ها هنگام مقايسه ايران و كشورهاى غربى به كار ميبرند بياندازيد، خيلى ساده ميتوانيد ببينيد چگونه و تا چه حد دردناكى كشور و مردم خود را كمتر، نادان تر، بى تمدن تر، و در يك كلمه "حقير تر" از ان ديگران ميبينيم ۰

اما چيزى كه مسئله را خيلى بيشتر بغرنج ميكند يك توانائى خاص ذهن انسان است ، كه در مواردى مثل اين به جاى كمك كردن به پيشرفت فرد يا جامعه ، ميتواند منجر به عقب گرد و نابسامانى بيشتر هم بشود ۰ اين توانائى كه از ان صحبت كردم توانائى خيال است ۰ خوب البته همه مان خوب ميدانيم كه تخيل قوه بسيار مهمى است براى زندگى و پيشرفت و غيره، اما موضوع ان است كه گاهى ذهن ما وقتى از مقابله با يك موقعيت دردناك درميماند ، به تخيل روى مياورد ۰ نمونه هاى ان هم زياد هست ، مثلا يك نمونه مشهور و دل گدازش بچه هائى هستند كه مورد ازار جنسى قرار ميگيرند ، كه چون جسما و ذهنا توان مقابله كردن و مقاومت، يا حتى درك مفهوم ان آزار را ندارند، بسيار پيش ميايد كه ذهنشان براى جلوگيرى از درد انها را با خود به عالم خيال ميبرد ، در خيال خودشان از صحنه ان تجاوز دور ميشوند و در حاليكه بدنشان در چنگ تجاوز گر قربانى ميشود، خيالشان انها را به جاى ديگرى ميبرد، تا جائيكه در صورت شدت لطمه روحى، و يا تكرار مداوم ان پس از مدتى حالت دورى (از خود بى خودى) ذهنى ممكن است به صورت ماندگار يك بيمارى حاد روانى و اختلال هويتى Dissociative Identity Disorder در آيد و زندگى انها را در سالهاى بزرگى هم از هم بپاشدو انها را راهى بيمارستان ها و تيمارستان ها كند ۰

اما نكته بحث اين بود كه قدرت ذهن در ايجاد واقعيات مجازى ، اگر چه به طور كلى براى دفاع از به هم پاشيدن ذهن ساخته شده، اما گاهى به جاى نفع خود موجب ضرر ميشود ۰ ارتباطش با بحث عزت نفس جمعى (يا عدم آن، در مورد جامعه ايرانى) هم ان بود كه به نظر ميرسد در مقابل احساس دردناك ناشى از احساس حقارت جمعى ، گاهى ما ايرانى ها به حدى قدرت تحمل درد و تلخى را از دست ميدهيم كه دست به دامان خيال ميشويم و به جاى اينكه حقيقتا توان و جربزه ان را داشته باشيم كه در آينه اى نگاه كنيم و قبول كنيم كه خودمان را كمتر و حقير احساس ميكنيم در مقابل ملل ديگر، بخصوص در مقابل تمدن اروپائى و بچه هايش كه معمولا به اسم "غرب" گروهشان ميكنيم، بر عكس دست به دامن خيالات ميشويم و شروع ميكنيم به خودمان را آقا و برتر و بهتر و مهمتر و باهوش تر از همه ديگران ديدن ۰ يعنى به عبارت ديگر، دقيقا احساساتى متقابل با انچه در واقع در ضميرمان ميگذرد را در ذهن خود آگاهمان تجربه ميكنيم۰

اگرچه من سعى كرده ام موضوع عزت نفس جمعى را به زبان ساده اى معرفى كنم، حقيقت ان است كه اين يك موضوع كمابيش فنى است، و حد اقل شايسته بحث عميقترى است از انچه كه اينجا امده ۰ اما اگر با اين معرفى كوتاه حتى يكى دو نفر از دوستان را با موضوع عزت نفس جمعى اشنا كرده باشم و يا اين سئوال را برانگيخته باشم در ذهنشان كه حقيقتا براشت واقعى قوم ايرانى از هويت خودش چيست و ايا ممكن است كه نقشى در زندگى روزمره ما و يا روابط سياسى و اجتماعى ما در دنيا داشته باشد، اين متن كار خودش را كرده است ۰ دوستانى كه علاقه مند به مطالعه بيشتر هستند ميتوانند از چند لينكى كه در پايين صفحه خواهم گذاشت شروع كنند ۰

به اميد ان روزى كه اگاهى و قدرت ان را داشته باشيم كه مستقيم در آينه بنگريم و خودمان را با همه كاستى ها و فزونى هايمان و بى هيچ كاستن وافزودنى ببينيم ۰ به اميد ان روزى كه بتوانيم ببينيم كه ما نه از ملل ديگركمتريم و نه بيشتريم ، نه بهتريم و نه بدتريم، و نه اصلا احتياجى به ان گونه مقايسه هست. ما همانيم كه هستيم، و تاروزى كه همان كه هستيم را نتوانيم اولا ببينيم و ثانيا قبول كنيم، هيچ شانسى براى بهتر شدن و تغيير زندگى جمعى خود نداريم ۰

اگر دوست داريد بيشتر در باره مفاهيم هويت جمعى و عزت نفس جمعى در روانشناسى و از ارتباط انها با تاريخ يك جامعه بدانيد، ميتوانيد از لينك هاى زير شروع كنيد

A Collective Self-Esteem Scale: Self-Evaluation of One's Social Identity
The Relationship between Collective Self-Esteem and Self-Construal in Japan and Canada
Individual Self, Relational Self, Collective Self (Book)
The Clash of Emotions
Humiliation and the politics of identity