۶/۲۶/۱۳۸۶

از دكترين دماغ نمرود و استراتژى چيكن تا قورباغه اب پز و ققنوس سوخته

هر روز كه ميگذرد بوى وحشتناك جنگ و رايحه جان گزاى مرگ بيشتر فضا را پر ميكند ، و طنز باور نكردنى داستان در اينست كه هر روز هم كه ميگذرد صحبت كردن از جنگ ظاهرا مشكل تر ميشود ۰ دوشنبه ، دهم سپتامبر، البرادعى جلسه بين المللى نمايندگان اروپائى را به نشانه اعتراض به سياستهاى رو به جنگ چند دولت ترك كرد ۰ يكشنبه، شانزدهم سپتامبر وزير خارجه فرانسه هم مستقيما در باره جنگ با ايران اماده باش داد ۰

اما خط رسمى دولت ايران كماكان بر محور دو رويه انكار و مبارز طلبى ادامه ميابد ۰ چند روز پيش سايت دولتى عصر ايران اعلام كرد كه ششصد موشك به سوى اسرائيل نشانه رفته اند ، و روز چهارشنبه نوزدهم سپتامبر، امير سرتيپ ميقانى، فرمانده نيروى هوائى جمهورى اسلامى كشور را "اماده جنگ نامتقارن" اعلام كرد و گفت، "ما خودمان را براي يک نبرد قدرتمندانه دفاعي آماده کرده ايم، راهبردها را نوشته ايم، تجهيزات را آماده کرده ايم و آموزش هاي لازم در اين زمينه را برنامه ريزي کرده ايم ۰

ميپرسيد چرا ؟ من هم همين سئوال را بار ها از خودم پرسيده ام ، و تنها جوابى كه برايش پيدا كرده ام از كوچه پس كوچه هاى پيچيده و مشوش محله ذهنى فردى ميگذرد به اسم حسن عباسى، يا به قول خودشان، پروفسور دكتر حسن عباسى ، و به قول بعضى ديگر يد الله قزوينى ۰ اجازه بدهيد تا برايتان شرح دهم ۰

داستان از اين قرار است كه حدود يك سال پيش، خانم ايلين شانن طى مقاله اى در مجله تايم از استراتژى روانى خاصى كه امريكا و شركاى اروپائيش در قبال ايران انتخاب كرده اند سخن گفت، ان هم از قول يك ديپلمات اروپائى. اين استراتژى كه از ان به عنوان 'فشار آرام' ياد شده بود، ظاهرا بين ديپلمات ها مشهور است به "استراتژى قورباغه" ۰ قضيه قورباغه هم از اين قرار است كه مشهور است قورباغه زنده را كه ميخواهى بپزى ان را مستقيما در اب جوش نميشود انداخت چون قورباغه سريع از ديگ اب بيرون ميجهد، اينست كه قورباغه را از اول توى اب سرد ميگذارى و بعد ارام ارام اب را به جوش مياورى۰ ۰ ۰ تا ان لحظه برسد كه قورباغه بيچاره متوجه شود توى ديگ اب و مشغول پخته شدن است انقدر دير شده است كه ديگر توان بيرون جهيدن را ندارد و مجبور است تسليم سرنوشت شوم خودش بشود ۰ يك مثل خوب و موفق اين استراتژى هم ظاهرا صدام بود ، كه مثل يك قورباغه خوب نشست توى ديگ ديپلماسى بين المللى كه در طى يكى دو دهه ارام ارام داشت گرم ميشد تا بالاخره انچنان خودش را در تله جنگ با امريكا يافت كه نه راه پس داشت و نه پيش ۰

بنا بر تحليلى كه خانم شانن از قول ديپلمات هاى مذكور ارائه داده بود ، ايالات متحده برنامه اي كاملا مشابه را براى ايران هم در پيش داشت ، به اين ترتيب كه ارام ارام و قدم به قدم با روشهاى مختلفى مثل برانگيختن موضعى ايران از طريق تهديد مستقيم ، دستگير كردن ايرانيها در عراق ، اعلام به دست اوردن شواهد مختلف از دست داشتن ايران در حملات عراق و افغانستان، تخريب ارام تصوير و وجهه جهانى ايران ، منزوى ساختن قدم به قدم ان كشور، تضعيف اقتصادى و ديپلماتيك ، ولى در عين حال با اعلام گاه و بيگاه اينكه علاقه اصلى انها به يافتن راه حل ديپلماتيك ميباشد و حتى برگزار كردن گفتگوهائى با دولت ايران، در نهايت تصوير كلى را به شكلى ارام ارام عوض كنند كه قبل از انكه جمهورى اسلامى متوجه شود كه چه شده است ، خود را در وضعيتى بيابد كه دو راه حل بيشتر پيش رويش نباشد: يا بازى را باخته محسوب و از صحنه خارج شود، يا وارد جنگ رو دررو با ايالات متحده شود ۰

شايد الان، حدود يك سال و نيم بعد از انتشار مقاله خانم شانن ، قبول تحليل و گزارش ايشان براى خيلى از ما راحت تر باشد ۰ قورباغه داستان ما كماكان در ديگ است، و اگر چه حبابهاى هوا به وضوح در حال جمع شدن در كف ديگ هستند و حرارت اب هم حسابى بالا رفته ، اقاى احمدى نژاد همين تازگيها اعلام كرد كه طبق محاسبات مهندسى ايشان غير ممكن است كه امريكا به ايران حمله كند ۰ ولى واقعا چگونه ميشود اين را قبول كرد كه يك كشور با بيش از شصت ميليون نفر جمعيت و يك سيستم سياسى به ان عريض و طويلى بخواهد مثل يك قورباغه رفتار كند ، با ان سيستم عصبى ناقص اش ؟؟ يا به عبارت ديگر، برگشته ايم به همانجا كه اين داستان را شروع كرديم، يعنى به اين سئوال كه چگونه است كه مردم در اطراف و اكناف دنيا بوى مهوع و ترسناك جنگ را استنشاق كرده اند و ، علاوه بر اصلاح طلبان، حتى كسانى مثل محسن رضائى و هاشمى رفسنجانى هم نزديكى مرگ و خرابى را جدى گرفته اند اما اقاى احمدى نژاد و دوستان ايشان هنوز از قطار بى ترمز صحبت ميكنند و بى بازگشت بودن برنامه هاشان و بى پايه بودن تهديدات امريكا ؟؟

همانطور كه گفتم ، به اينجا كه ميرسيم سر نخ ختم ميشود به كاراكترى پيچ در پيچ به اسم پروفسور دكتر حسن عباسى ۰ در حقيقت جناب پرفسور عباسى يك سرى سخنرانى هائى در دانشگاههاى سرتاسر كشور كرده اند و مقاله هائى اينجا و انجا نوشته اند كه اگر با دقت بخوانيد و بشنويدشان، نه تنها پاسخ اين سئوال بالا، بلكه توضيحات بسيارى از رفتارها و گفته هاى اقاى احمدى نژاد را هم در ميان انها پيدا خواهيد كرد۰ من اينجا يكى از مقاله هاى ايشان را نقل خواهم كرد كه دقيقا مربوط ميشود به همين موضوع رفتار ايران در مقابل خطر حمله امريكا و اتفاقا به مقاله خانم شانن هم رجوع دارد ۰ اما قبل از اينكه به مقاله ايشان نگاه كنيم بگذاريد براى انانى كه جناب حسن عباسى را خوب نميشناسند (كه البته خودم هم يكيشان هستم) سوابق ايشان را مرور سريعى بكنيم ۰

چند سال پيش اقاى مايكل لدين ، كه بر حسب اتفاق خود استاد عباسىدر يك سخنرانى وى را 'دومين مغز متفكر محافظه كارهاى
امريكا' خوانده بود ، از اقاى عباسى به عنوان "يكى از مسئولان قديمى رده بالاى سپاه پاسداران، و در حال حاضر تئوريسين در دفتر آيت الله خامنه اى ، و رئيس مركز تحقيقات امنيت ملى و استراتژيك" ياد كرده بود ، و اين را هم اضافه كرده بود كه مسئوليت خاص عباسى هم رسيدگى به امور مربوط به ايالات متحده است ۰ يا يك تحليلگر ديگر امور ايران، امير طاهرى، مينويسد حسن عباسى در ميان دوستانش به "دكتر كيسينجر جهان اسلام " مشهور است ۰ طاهرى ميگويد عباسى "استاد استراتژى" در دانشگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است، و طبق اطلاعات به دست امده ، وى (عباسى) تئوريسين اصلى سياستهاى خارجى دولت رئيس جمهور احمدى نژاد است ۰

البته مدتى است كه دكتر عباسى ساكت است ظاهرا، بخصوص بعد از دردسرى كه براى خودش درست كرد با تاختن به يونسى وزير اطلاعات وقت در يك سخنرانى ، گرچه نشريه قدس شهريور ۱۳۸۵ خبرى درج كرده بود كه ايشان پس از سه سال از همه موارد اتهامى تبرئه گرديده است . واضح است كه اين داستان بلند و پيچيده اى است و مربوط به بحث ما هم نيست ، اگرچه اتهامات ايشان مربوط به دوره خاتمى بودند و تبرئه گرديدن ايشان مربوط به دوره احمدى نژاد ۰

در هر حال اقاى دكتر عباسى يك مقاله اى منتشر كرده اند تحت عنوان "استراتژى قورباغه: ابعاد و امكان سنجى" ، كه هنوز هم از طريق سايت اينترنتى ايشان يعنى انديشكده ، يا مركز بررسى هاى دكترينال امنيت بدون مرز قابل دسترسى است اين مقاله ۰ در آن مقاله، بعد از اينكه با يك تحليل عجيب و غريب و كمابيش من درآوردى اسمان و ريسمان را به هم بافته است ، پروفسور عباسى نتيجه گيرى جالبى هم ارائه ميدهد، كه عينا نقل ميكنم برايتان ۰ ايشان مينويسند

اما پاسخ ایران به استراتژی قورباغه چه می تواند باشد؟ ساده ترین راه، حمله به استراتژی حریف است ۰

دکترین قورباغه، همچون دکترین های قبلی غرب علیه ایران، یک استراتژی توهین آمیز است. با پای فشاری بر «چیکن استراتژی» می توان بر روش عزّت مند موازنه ی استراتژی ها تأکید و تکیه نمود ۰

صرفنظر از قابلیت های ممتاز چیکن استراتژی، در تعامل و تبدیل استراتژی غرب، می توان استراتژی کلاسیک «ققنوس» را جایگزین استراتژی قورباغه نمود. در این خصوص، طراحی د د کترین «بینی نمرود» برای استراتژی «گلستان آتش ابراهیم» خنثی کننده ی استراتژی قورباغه خواهد بود ۰

در نهایت، آنچه کمتر در نزد اصحاب رسانه ها و افکار عمومی مورد توجه واقع شده است، مسأله ی خنثی سازی، ناکارآمدی و بی اثری دسته ای از دکترین های شناخته شده و معتبر از سوی غرب در تقابل با ایران است. وضعیت ناکامی و تنگنای استراتژیست های امریکائی، برای طراحی یک استراتژی کارآمد و مؤثر در برابر ایران، برای اوّلین بار عجز دستگاه های تصمیم سازی و مراکز تحقیقات استراتژیک غرب را هویدا ساخته است ۰

استراتژى "چيكن" كه ايشان ميگويند ، رجوعش به نوعى دوئل امريكائى است كه دو راننده يا همزمان به طرف همديگر ميرانند يا هر دو به سوى يك پرتگاه، و اگر هركدامشان زود تر ترمز كند يا فرمان ماشينش را بگرداند و يا از ماشين بيرون بپرد كه از تصادف يا سقوط حذر كند، او بازنده است ۰ نمونه اش را شايد در فيلمهاى جيمز دين ديده باشيد ، مخصوصا در فيلم 'شورش بى دليل'، كه انجا اصلا همين كلمه 'چيكن' تبديل شده به يك نماد مهم با تاثير روانى عميق ۰

پس توصيه استراتژيك دكتر عباسى به اقاى احمدى نژاد از سالها پيش اين بوده كه در مقابل امريكا بايد از استراتژى چيكن استفاده كرد۰ در اين مقاله ميگويد اتفاقا در مقابل 'استراتژى قورباغه' بايد از 'استراتژى چيكن' استفاده كرد، و در جاى ديگرى به تفصيل از "ترفند هاى گوناگون فيزيكى و روانى به نيّت ترساندن حريف و وادار ساختن او به خالي كردن صحنه " در هنگام پياده كردن اين استراتژى چيكن صحبت ميكنند، از قبيل تظاهر به مست و لايعقل بودن، بوق و چراغ زدن و سر و صدا ى زياد توليد كردن، و نهايتا حتى "كندن فرمان ماشين و ان را از پنجره بيرون انداختن" ۰ به گمانم ارتباط اين داستان با صحبت ها و موضع گيرى هاى احمدى نژاد، همچون فرياد هاى لاينقطع هل من مبارزش و يا سخن گفتنش از قطار بى ترمز هسته اي و غيره روشن تر از ان باشد كه به توضيح احتياجى باشد ۰ از طرف ديگر اما، شايد با يافتن اين ارتباط اولين عكس العمل شما هم مثل من اين باشد كه پس خيالمان كمى راحت تر شد، اين احمدى نژاد انقدر هم كه به نظر ميرسد لايعقل نيست بلكه داره بلوف ميزنه و براى خودش چيكن بازى ميكنه ۰ ولى كاش به همين راحتى بود ۰

مسئله دو روى بدخيم دارد . يك روى ان اينست كه حقيقتا اين بازى بين ايران و امريكا را به چيكن تعبير كردن خطائى است گزاف كه بهاى ان را نهايتا من و شما و خانواده هايمان با گوشت و خونمان بايد بپردازيم ۰ خطا است چون چيكن يك دوئل است، دو طرف دارد كه هردوشان در مقابل نتايج باخت احتمالى به يك اندازه اسيب پذيرند ۰ هر كدام از راننده ها كه از پرتگاه سقوط كند جان خودش را از دست خواهد داد، و اگر دو ماشين شاخ به شاخ به هم بخورند هم هردو راننده به احتمال زياد خواهند مرد ۰ فرق اين داستان با برخورد ايران و امريكا روشنتر از ان است كه احتياج به تحليل داشته باشد ۰ مثال برخورد ايران به امريكا بيشتر مثل برخورد يك پرنده به موتور هوپيماى بوئينگ است تا برخورد دو ماشين به يكديگر، صدمه انها يكسان نخواهد بود ۰ به عبارت ديگر،با امريكا چيكن بازى كردن بيشتر به يك جوك دردناك ميماند ، كه اخر داستانش يا ايران نابود ميشود، يا ايران نابود ميشود ۰

اما روى ديگر ى كه مسئله را حتى از اين هم غم انگيز تر ميكند ان است كه اين داستان چيكن حتى حكم يك استراتژى هم ندارد براى اقايان احمدى نژاد و عباسى و در نهايت براى ملتى كه هدايت كشورش را در دست ايشان نهاده، بلكه بيشتر به يك حركت انتحارى ميماند ، تنها با اين تفاوت كه ايشان به جاى اينكه بمب را به خودشان بسته باشند يك كشور هفتاد ميليونى را به گروگان گرفته اند و كمربند منفجره را بر گردن ايران اويخته اند ۰ متوجه شدن اين موضوع هم ، متاسفانه ، اصلا مشكل نيست ۰ يعنى حتى اگر اين حقيقت ترسناك را هم در نظر نياوريم كه همين پروفسور عباسى واضع استراتژى استشهاد بوده است و گروههاى استشهادى ايرانى را براى حمله به مناطق مختلف تحت نظر دولت احمدى نژاد و شركا تشكيل داده است ، باز هم انتحارى بودن فلسفه ايشان از لا به لاى لغتهاى بزك شده 'استراتژى' و 'دكترين' به بيرون نشت ميكند ، بخصوص وقتى جناب پرفسور از استراتژى ققنوس و دكترين گلستان در آتش سخن ميگويد ۰ داستان ابراهيم واتش را كه همه مان ميدانيم ۰ به نظر ميرسد جناب پرفسور باور دارد كه همان هاله اى كه اقاى احمدى نژاد را در سازمان ملل در بر گرفت ، و همان دستى كه سران ملل دنيا را در جا ميخكوب كرد تا به چهره نورانى ايشان خيره بمانند باز هم پيدا خواهند شد و در دل آتش بمبهاى ناپالم گلستانى خواهند ساخت تا احمدى نژاد و امتش در امن و امان به انتظار پايان بمباران ها بمانند ۰ و استراتژى ققنوس هم كه احتياجى به توضيح ندارد ۰ ققنوس پرنده ايست افسانه اي كه خودش را در اتش ميسوزاند و نابود ميكند، با اين باور كه وى را فنائى نيست و زندگانى جاودان دارد، و از خاكسترش ققنوسى جوان خواهد خاست ۰ دكتر عباسى و شاگردش، احمدى نژاد، ظاهرا اعتقاد دارند كه ايران را هم بايد در اتش سوزاند تا از خاكسترش ايرانى تازه سر بر آورد ۰

اگر اين فلسفه فلسفه انتحار نيست ، پس چيست ۰

و اگر اين سخنان "استراتژى" هاى دولت احمدى نژاد را به وضوح و روشنى بيان نميكنند، در چهار چوب كدام منطق ديگرى رفتار و باورهاى اين دولت را بهتر ميتوان توضيح داد ؟؟