۷/۰۲/۱۳۸۶

كمبود عزت نفس جمعى ، يا پاشنه اشيل ايرانيان

يكى از موضوعاتى كه در تحليل جريانات اخير سفر احمدى نژاد به نيويورك جاى بررسى دارد موضوع عزت نفس جمعى ايرانيان ، يا دقيقتر بگويم، كمبود عزت نفس جمعى ايرانيان است . منظورم از عزت نفس جمعى البته همان اصطلاح روانشناسى است كه به انگليسى ميگويند، collective self-esteem و ترجمه فارسيش به خيالم ميشود "عزت نفس جمعى" يا چيزى مثل آن ۰ اين كمبود عزت/ اعتماد به نفس جمعى خصيصه اى است كه معمولا ريشه هاى تاريخى دراز دارد، تقريبا مثل عزت نفس يا اعتماد به نفس فردى، كه به هر حال يك احساس و تجربه روانى است كه به مرور ايام ساخته و پرداخته شده است، عزت نفس جمعى هم كلا مفهوم و تجربه اى است كه در طى تاريخ يك گروه از مردم ساخته ميشود، و ميشود ان را به معنى ديدگاه ان گروه مردم دانست از گروهى كه در ان عضو هستند، و اينكه ايا واقعا در نظر انها آن گروه تا چه حد ارزشمند است يا خير ۰

متاسفانه در جامعه ايران --و خيلى از جامعه هائى كه يا مستقيما تحت سيطره استعمار بوده اند يا مثل ايران به مرور ايام و به واسطه برخورد غير مستقيم با نيروهاى استعمارى از لحاظ قدرت و علم و سرمايه ضعيف شده و عقب مانده اند -- اين مسئله كمبود عزت نفس جمعى خيلى شايع است ۰ دليل ان هم كه البته فهميدنش شايد سخت نباشد ۰ پيدا كردنش هم اصلا مشكل نيست ۰ كافى است نگاهى به جملاتى كه خيلى ها هنگام مقايسه ايران و كشورهاى غربى به كار ميبرند بياندازيد، خيلى ساده ميتوانيد ببينيد چگونه و تا چه حد دردناكى كشور و مردم خود را كمتر، نادان تر، بى تمدن تر، و در يك كلمه "حقير تر" از ان ديگران ميبينيم ۰

اما چيزى كه مسئله را خيلى بيشتر بغرنج ميكند يك توانائى خاص ذهن انسان است ، كه در مواردى مثل اين به جاى كمك كردن به پيشرفت فرد يا جامعه ، ميتواند منجر به عقب گرد و نابسامانى بيشتر هم بشود ۰ اين توانائى كه از ان صحبت كردم توانائى خيال است ۰ خوب البته همه مان خوب ميدانيم كه تخيل قوه بسيار مهمى است براى زندگى و پيشرفت و غيره، اما موضوع ان است كه گاهى ذهن ما وقتى از مقابله با يك موقعيت دردناك درميماند ، به تخيل روى مياورد ۰ نمونه هاى ان هم زياد هست ، مثلا يك نمونه مشهور و دل گدازش بچه هائى هستند كه مورد ازار جنسى قرار ميگيرند ، كه چون جسما و ذهنا توان مقابله كردن و مقاومت، يا حتى درك مفهوم ان آزار را ندارند، بسيار پيش ميايد كه ذهنشان براى جلوگيرى از درد انها را با خود به عالم خيال ميبرد ، در خيال خودشان از صحنه ان تجاوز دور ميشوند و در حاليكه بدنشان در چنگ تجاوز گر قربانى ميشود، خيالشان انها را به جاى ديگرى ميبرد، تا جائيكه در صورت شدت لطمه روحى، و يا تكرار مداوم ان پس از مدتى حالت دورى (از خود بى خودى) ذهنى ممكن است به صورت ماندگار يك بيمارى حاد روانى و اختلال هويتى Dissociative Identity Disorder در آيد و زندگى انها را در سالهاى بزرگى هم از هم بپاشدو انها را راهى بيمارستان ها و تيمارستان ها كند ۰

اما نكته بحث اين بود كه قدرت ذهن در ايجاد واقعيات مجازى ، اگر چه به طور كلى براى دفاع از به هم پاشيدن ذهن ساخته شده، اما گاهى به جاى نفع خود موجب ضرر ميشود ۰ ارتباطش با بحث عزت نفس جمعى (يا عدم آن، در مورد جامعه ايرانى) هم ان بود كه به نظر ميرسد در مقابل احساس دردناك ناشى از احساس حقارت جمعى ، گاهى ما ايرانى ها به حدى قدرت تحمل درد و تلخى را از دست ميدهيم كه دست به دامان خيال ميشويم و به جاى اينكه حقيقتا توان و جربزه ان را داشته باشيم كه در آينه اى نگاه كنيم و قبول كنيم كه خودمان را كمتر و حقير احساس ميكنيم در مقابل ملل ديگر، بخصوص در مقابل تمدن اروپائى و بچه هايش كه معمولا به اسم "غرب" گروهشان ميكنيم، بر عكس دست به دامن خيالات ميشويم و شروع ميكنيم به خودمان را آقا و برتر و بهتر و مهمتر و باهوش تر از همه ديگران ديدن ۰ يعنى به عبارت ديگر، دقيقا احساساتى متقابل با انچه در واقع در ضميرمان ميگذرد را در ذهن خود آگاهمان تجربه ميكنيم۰

اگرچه من سعى كرده ام موضوع عزت نفس جمعى را به زبان ساده اى معرفى كنم، حقيقت ان است كه اين يك موضوع كمابيش فنى است، و حد اقل شايسته بحث عميقترى است از انچه كه اينجا امده ۰ اما اگر با اين معرفى كوتاه حتى يكى دو نفر از دوستان را با موضوع عزت نفس جمعى اشنا كرده باشم و يا اين سئوال را برانگيخته باشم در ذهنشان كه حقيقتا براشت واقعى قوم ايرانى از هويت خودش چيست و ايا ممكن است كه نقشى در زندگى روزمره ما و يا روابط سياسى و اجتماعى ما در دنيا داشته باشد، اين متن كار خودش را كرده است ۰ دوستانى كه علاقه مند به مطالعه بيشتر هستند ميتوانند از چند لينكى كه در پايين صفحه خواهم گذاشت شروع كنند ۰

به اميد ان روزى كه اگاهى و قدرت ان را داشته باشيم كه مستقيم در آينه بنگريم و خودمان را با همه كاستى ها و فزونى هايمان و بى هيچ كاستن وافزودنى ببينيم ۰ به اميد ان روزى كه بتوانيم ببينيم كه ما نه از ملل ديگركمتريم و نه بيشتريم ، نه بهتريم و نه بدتريم، و نه اصلا احتياجى به ان گونه مقايسه هست. ما همانيم كه هستيم، و تاروزى كه همان كه هستيم را نتوانيم اولا ببينيم و ثانيا قبول كنيم، هيچ شانسى براى بهتر شدن و تغيير زندگى جمعى خود نداريم ۰

اگر دوست داريد بيشتر در باره مفاهيم هويت جمعى و عزت نفس جمعى در روانشناسى و از ارتباط انها با تاريخ يك جامعه بدانيد، ميتوانيد از لينك هاى زير شروع كنيد

A Collective Self-Esteem Scale: Self-Evaluation of One's Social Identity
The Relationship between Collective Self-Esteem and Self-Construal in Japan and Canada
Individual Self, Relational Self, Collective Self (Book)
The Clash of Emotions
Humiliation and the politics of identity

۶/۲۶/۱۳۸۶

از دكترين دماغ نمرود و استراتژى چيكن تا قورباغه اب پز و ققنوس سوخته

هر روز كه ميگذرد بوى وحشتناك جنگ و رايحه جان گزاى مرگ بيشتر فضا را پر ميكند ، و طنز باور نكردنى داستان در اينست كه هر روز هم كه ميگذرد صحبت كردن از جنگ ظاهرا مشكل تر ميشود ۰ دوشنبه ، دهم سپتامبر، البرادعى جلسه بين المللى نمايندگان اروپائى را به نشانه اعتراض به سياستهاى رو به جنگ چند دولت ترك كرد ۰ يكشنبه، شانزدهم سپتامبر وزير خارجه فرانسه هم مستقيما در باره جنگ با ايران اماده باش داد ۰

اما خط رسمى دولت ايران كماكان بر محور دو رويه انكار و مبارز طلبى ادامه ميابد ۰ چند روز پيش سايت دولتى عصر ايران اعلام كرد كه ششصد موشك به سوى اسرائيل نشانه رفته اند ، و روز چهارشنبه نوزدهم سپتامبر، امير سرتيپ ميقانى، فرمانده نيروى هوائى جمهورى اسلامى كشور را "اماده جنگ نامتقارن" اعلام كرد و گفت، "ما خودمان را براي يک نبرد قدرتمندانه دفاعي آماده کرده ايم، راهبردها را نوشته ايم، تجهيزات را آماده کرده ايم و آموزش هاي لازم در اين زمينه را برنامه ريزي کرده ايم ۰

ميپرسيد چرا ؟ من هم همين سئوال را بار ها از خودم پرسيده ام ، و تنها جوابى كه برايش پيدا كرده ام از كوچه پس كوچه هاى پيچيده و مشوش محله ذهنى فردى ميگذرد به اسم حسن عباسى، يا به قول خودشان، پروفسور دكتر حسن عباسى ، و به قول بعضى ديگر يد الله قزوينى ۰ اجازه بدهيد تا برايتان شرح دهم ۰

داستان از اين قرار است كه حدود يك سال پيش، خانم ايلين شانن طى مقاله اى در مجله تايم از استراتژى روانى خاصى كه امريكا و شركاى اروپائيش در قبال ايران انتخاب كرده اند سخن گفت، ان هم از قول يك ديپلمات اروپائى. اين استراتژى كه از ان به عنوان 'فشار آرام' ياد شده بود، ظاهرا بين ديپلمات ها مشهور است به "استراتژى قورباغه" ۰ قضيه قورباغه هم از اين قرار است كه مشهور است قورباغه زنده را كه ميخواهى بپزى ان را مستقيما در اب جوش نميشود انداخت چون قورباغه سريع از ديگ اب بيرون ميجهد، اينست كه قورباغه را از اول توى اب سرد ميگذارى و بعد ارام ارام اب را به جوش مياورى۰ ۰ ۰ تا ان لحظه برسد كه قورباغه بيچاره متوجه شود توى ديگ اب و مشغول پخته شدن است انقدر دير شده است كه ديگر توان بيرون جهيدن را ندارد و مجبور است تسليم سرنوشت شوم خودش بشود ۰ يك مثل خوب و موفق اين استراتژى هم ظاهرا صدام بود ، كه مثل يك قورباغه خوب نشست توى ديگ ديپلماسى بين المللى كه در طى يكى دو دهه ارام ارام داشت گرم ميشد تا بالاخره انچنان خودش را در تله جنگ با امريكا يافت كه نه راه پس داشت و نه پيش ۰

بنا بر تحليلى كه خانم شانن از قول ديپلمات هاى مذكور ارائه داده بود ، ايالات متحده برنامه اي كاملا مشابه را براى ايران هم در پيش داشت ، به اين ترتيب كه ارام ارام و قدم به قدم با روشهاى مختلفى مثل برانگيختن موضعى ايران از طريق تهديد مستقيم ، دستگير كردن ايرانيها در عراق ، اعلام به دست اوردن شواهد مختلف از دست داشتن ايران در حملات عراق و افغانستان، تخريب ارام تصوير و وجهه جهانى ايران ، منزوى ساختن قدم به قدم ان كشور، تضعيف اقتصادى و ديپلماتيك ، ولى در عين حال با اعلام گاه و بيگاه اينكه علاقه اصلى انها به يافتن راه حل ديپلماتيك ميباشد و حتى برگزار كردن گفتگوهائى با دولت ايران، در نهايت تصوير كلى را به شكلى ارام ارام عوض كنند كه قبل از انكه جمهورى اسلامى متوجه شود كه چه شده است ، خود را در وضعيتى بيابد كه دو راه حل بيشتر پيش رويش نباشد: يا بازى را باخته محسوب و از صحنه خارج شود، يا وارد جنگ رو دررو با ايالات متحده شود ۰

شايد الان، حدود يك سال و نيم بعد از انتشار مقاله خانم شانن ، قبول تحليل و گزارش ايشان براى خيلى از ما راحت تر باشد ۰ قورباغه داستان ما كماكان در ديگ است، و اگر چه حبابهاى هوا به وضوح در حال جمع شدن در كف ديگ هستند و حرارت اب هم حسابى بالا رفته ، اقاى احمدى نژاد همين تازگيها اعلام كرد كه طبق محاسبات مهندسى ايشان غير ممكن است كه امريكا به ايران حمله كند ۰ ولى واقعا چگونه ميشود اين را قبول كرد كه يك كشور با بيش از شصت ميليون نفر جمعيت و يك سيستم سياسى به ان عريض و طويلى بخواهد مثل يك قورباغه رفتار كند ، با ان سيستم عصبى ناقص اش ؟؟ يا به عبارت ديگر، برگشته ايم به همانجا كه اين داستان را شروع كرديم، يعنى به اين سئوال كه چگونه است كه مردم در اطراف و اكناف دنيا بوى مهوع و ترسناك جنگ را استنشاق كرده اند و ، علاوه بر اصلاح طلبان، حتى كسانى مثل محسن رضائى و هاشمى رفسنجانى هم نزديكى مرگ و خرابى را جدى گرفته اند اما اقاى احمدى نژاد و دوستان ايشان هنوز از قطار بى ترمز صحبت ميكنند و بى بازگشت بودن برنامه هاشان و بى پايه بودن تهديدات امريكا ؟؟

همانطور كه گفتم ، به اينجا كه ميرسيم سر نخ ختم ميشود به كاراكترى پيچ در پيچ به اسم پروفسور دكتر حسن عباسى ۰ در حقيقت جناب پرفسور عباسى يك سرى سخنرانى هائى در دانشگاههاى سرتاسر كشور كرده اند و مقاله هائى اينجا و انجا نوشته اند كه اگر با دقت بخوانيد و بشنويدشان، نه تنها پاسخ اين سئوال بالا، بلكه توضيحات بسيارى از رفتارها و گفته هاى اقاى احمدى نژاد را هم در ميان انها پيدا خواهيد كرد۰ من اينجا يكى از مقاله هاى ايشان را نقل خواهم كرد كه دقيقا مربوط ميشود به همين موضوع رفتار ايران در مقابل خطر حمله امريكا و اتفاقا به مقاله خانم شانن هم رجوع دارد ۰ اما قبل از اينكه به مقاله ايشان نگاه كنيم بگذاريد براى انانى كه جناب حسن عباسى را خوب نميشناسند (كه البته خودم هم يكيشان هستم) سوابق ايشان را مرور سريعى بكنيم ۰

چند سال پيش اقاى مايكل لدين ، كه بر حسب اتفاق خود استاد عباسىدر يك سخنرانى وى را 'دومين مغز متفكر محافظه كارهاى
امريكا' خوانده بود ، از اقاى عباسى به عنوان "يكى از مسئولان قديمى رده بالاى سپاه پاسداران، و در حال حاضر تئوريسين در دفتر آيت الله خامنه اى ، و رئيس مركز تحقيقات امنيت ملى و استراتژيك" ياد كرده بود ، و اين را هم اضافه كرده بود كه مسئوليت خاص عباسى هم رسيدگى به امور مربوط به ايالات متحده است ۰ يا يك تحليلگر ديگر امور ايران، امير طاهرى، مينويسد حسن عباسى در ميان دوستانش به "دكتر كيسينجر جهان اسلام " مشهور است ۰ طاهرى ميگويد عباسى "استاد استراتژى" در دانشگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است، و طبق اطلاعات به دست امده ، وى (عباسى) تئوريسين اصلى سياستهاى خارجى دولت رئيس جمهور احمدى نژاد است ۰

البته مدتى است كه دكتر عباسى ساكت است ظاهرا، بخصوص بعد از دردسرى كه براى خودش درست كرد با تاختن به يونسى وزير اطلاعات وقت در يك سخنرانى ، گرچه نشريه قدس شهريور ۱۳۸۵ خبرى درج كرده بود كه ايشان پس از سه سال از همه موارد اتهامى تبرئه گرديده است . واضح است كه اين داستان بلند و پيچيده اى است و مربوط به بحث ما هم نيست ، اگرچه اتهامات ايشان مربوط به دوره خاتمى بودند و تبرئه گرديدن ايشان مربوط به دوره احمدى نژاد ۰

در هر حال اقاى دكتر عباسى يك مقاله اى منتشر كرده اند تحت عنوان "استراتژى قورباغه: ابعاد و امكان سنجى" ، كه هنوز هم از طريق سايت اينترنتى ايشان يعنى انديشكده ، يا مركز بررسى هاى دكترينال امنيت بدون مرز قابل دسترسى است اين مقاله ۰ در آن مقاله، بعد از اينكه با يك تحليل عجيب و غريب و كمابيش من درآوردى اسمان و ريسمان را به هم بافته است ، پروفسور عباسى نتيجه گيرى جالبى هم ارائه ميدهد، كه عينا نقل ميكنم برايتان ۰ ايشان مينويسند

اما پاسخ ایران به استراتژی قورباغه چه می تواند باشد؟ ساده ترین راه، حمله به استراتژی حریف است ۰

دکترین قورباغه، همچون دکترین های قبلی غرب علیه ایران، یک استراتژی توهین آمیز است. با پای فشاری بر «چیکن استراتژی» می توان بر روش عزّت مند موازنه ی استراتژی ها تأکید و تکیه نمود ۰

صرفنظر از قابلیت های ممتاز چیکن استراتژی، در تعامل و تبدیل استراتژی غرب، می توان استراتژی کلاسیک «ققنوس» را جایگزین استراتژی قورباغه نمود. در این خصوص، طراحی د د کترین «بینی نمرود» برای استراتژی «گلستان آتش ابراهیم» خنثی کننده ی استراتژی قورباغه خواهد بود ۰

در نهایت، آنچه کمتر در نزد اصحاب رسانه ها و افکار عمومی مورد توجه واقع شده است، مسأله ی خنثی سازی، ناکارآمدی و بی اثری دسته ای از دکترین های شناخته شده و معتبر از سوی غرب در تقابل با ایران است. وضعیت ناکامی و تنگنای استراتژیست های امریکائی، برای طراحی یک استراتژی کارآمد و مؤثر در برابر ایران، برای اوّلین بار عجز دستگاه های تصمیم سازی و مراکز تحقیقات استراتژیک غرب را هویدا ساخته است ۰

استراتژى "چيكن" كه ايشان ميگويند ، رجوعش به نوعى دوئل امريكائى است كه دو راننده يا همزمان به طرف همديگر ميرانند يا هر دو به سوى يك پرتگاه، و اگر هركدامشان زود تر ترمز كند يا فرمان ماشينش را بگرداند و يا از ماشين بيرون بپرد كه از تصادف يا سقوط حذر كند، او بازنده است ۰ نمونه اش را شايد در فيلمهاى جيمز دين ديده باشيد ، مخصوصا در فيلم 'شورش بى دليل'، كه انجا اصلا همين كلمه 'چيكن' تبديل شده به يك نماد مهم با تاثير روانى عميق ۰

پس توصيه استراتژيك دكتر عباسى به اقاى احمدى نژاد از سالها پيش اين بوده كه در مقابل امريكا بايد از استراتژى چيكن استفاده كرد۰ در اين مقاله ميگويد اتفاقا در مقابل 'استراتژى قورباغه' بايد از 'استراتژى چيكن' استفاده كرد، و در جاى ديگرى به تفصيل از "ترفند هاى گوناگون فيزيكى و روانى به نيّت ترساندن حريف و وادار ساختن او به خالي كردن صحنه " در هنگام پياده كردن اين استراتژى چيكن صحبت ميكنند، از قبيل تظاهر به مست و لايعقل بودن، بوق و چراغ زدن و سر و صدا ى زياد توليد كردن، و نهايتا حتى "كندن فرمان ماشين و ان را از پنجره بيرون انداختن" ۰ به گمانم ارتباط اين داستان با صحبت ها و موضع گيرى هاى احمدى نژاد، همچون فرياد هاى لاينقطع هل من مبارزش و يا سخن گفتنش از قطار بى ترمز هسته اي و غيره روشن تر از ان باشد كه به توضيح احتياجى باشد ۰ از طرف ديگر اما، شايد با يافتن اين ارتباط اولين عكس العمل شما هم مثل من اين باشد كه پس خيالمان كمى راحت تر شد، اين احمدى نژاد انقدر هم كه به نظر ميرسد لايعقل نيست بلكه داره بلوف ميزنه و براى خودش چيكن بازى ميكنه ۰ ولى كاش به همين راحتى بود ۰

مسئله دو روى بدخيم دارد . يك روى ان اينست كه حقيقتا اين بازى بين ايران و امريكا را به چيكن تعبير كردن خطائى است گزاف كه بهاى ان را نهايتا من و شما و خانواده هايمان با گوشت و خونمان بايد بپردازيم ۰ خطا است چون چيكن يك دوئل است، دو طرف دارد كه هردوشان در مقابل نتايج باخت احتمالى به يك اندازه اسيب پذيرند ۰ هر كدام از راننده ها كه از پرتگاه سقوط كند جان خودش را از دست خواهد داد، و اگر دو ماشين شاخ به شاخ به هم بخورند هم هردو راننده به احتمال زياد خواهند مرد ۰ فرق اين داستان با برخورد ايران و امريكا روشنتر از ان است كه احتياج به تحليل داشته باشد ۰ مثال برخورد ايران به امريكا بيشتر مثل برخورد يك پرنده به موتور هوپيماى بوئينگ است تا برخورد دو ماشين به يكديگر، صدمه انها يكسان نخواهد بود ۰ به عبارت ديگر،با امريكا چيكن بازى كردن بيشتر به يك جوك دردناك ميماند ، كه اخر داستانش يا ايران نابود ميشود، يا ايران نابود ميشود ۰

اما روى ديگر ى كه مسئله را حتى از اين هم غم انگيز تر ميكند ان است كه اين داستان چيكن حتى حكم يك استراتژى هم ندارد براى اقايان احمدى نژاد و عباسى و در نهايت براى ملتى كه هدايت كشورش را در دست ايشان نهاده، بلكه بيشتر به يك حركت انتحارى ميماند ، تنها با اين تفاوت كه ايشان به جاى اينكه بمب را به خودشان بسته باشند يك كشور هفتاد ميليونى را به گروگان گرفته اند و كمربند منفجره را بر گردن ايران اويخته اند ۰ متوجه شدن اين موضوع هم ، متاسفانه ، اصلا مشكل نيست ۰ يعنى حتى اگر اين حقيقت ترسناك را هم در نظر نياوريم كه همين پروفسور عباسى واضع استراتژى استشهاد بوده است و گروههاى استشهادى ايرانى را براى حمله به مناطق مختلف تحت نظر دولت احمدى نژاد و شركا تشكيل داده است ، باز هم انتحارى بودن فلسفه ايشان از لا به لاى لغتهاى بزك شده 'استراتژى' و 'دكترين' به بيرون نشت ميكند ، بخصوص وقتى جناب پرفسور از استراتژى ققنوس و دكترين گلستان در آتش سخن ميگويد ۰ داستان ابراهيم واتش را كه همه مان ميدانيم ۰ به نظر ميرسد جناب پرفسور باور دارد كه همان هاله اى كه اقاى احمدى نژاد را در سازمان ملل در بر گرفت ، و همان دستى كه سران ملل دنيا را در جا ميخكوب كرد تا به چهره نورانى ايشان خيره بمانند باز هم پيدا خواهند شد و در دل آتش بمبهاى ناپالم گلستانى خواهند ساخت تا احمدى نژاد و امتش در امن و امان به انتظار پايان بمباران ها بمانند ۰ و استراتژى ققنوس هم كه احتياجى به توضيح ندارد ۰ ققنوس پرنده ايست افسانه اي كه خودش را در اتش ميسوزاند و نابود ميكند، با اين باور كه وى را فنائى نيست و زندگانى جاودان دارد، و از خاكسترش ققنوسى جوان خواهد خاست ۰ دكتر عباسى و شاگردش، احمدى نژاد، ظاهرا اعتقاد دارند كه ايران را هم بايد در اتش سوزاند تا از خاكسترش ايرانى تازه سر بر آورد ۰

اگر اين فلسفه فلسفه انتحار نيست ، پس چيست ۰

و اگر اين سخنان "استراتژى" هاى دولت احمدى نژاد را به وضوح و روشنى بيان نميكنند، در چهار چوب كدام منطق ديگرى رفتار و باورهاى اين دولت را بهتر ميتوان توضيح داد ؟؟

۶/۲۵/۱۳۸۶

آزادى !

يادم است تقريبا يك ماه پيش احمدى نژاد در يك سخنرانىاز نبود ازادى و امنيت در كشور هاى غربى ميگفت و طبق معمول خودش ملت بيچاره را به زننده ترين صورت فريب ميداد ۰ ميگويم زننده چون واقعا ادم دلش ميسوزد وقتى ميبيند كه ملت ايران را ميشود به همين راحتى و با اينچنين دروغهاى شاخدار و بى سر و تهى فريب داد و آب هم از آب تكان نميخورد. به هر حال اقاى احمدى نژاد از نبود آزادى در دنياى غرب ميگفت، كه : ان ها راه تنفس ملتهاى خود را بسته اند ! مردم در كشور اين زورگويان نميتوانند با اطمينان و امنيت حتى از تلفن استفاده كنند ۰ يا نامه اى بنويسند و يا در بازارها و خيابانها به راحتى قدم بزنند ۰ اين چه طور دمكراسى است ؟ انها حتى ابروى شيطان را هم برده اند ۰ اين دو سه جمله ايشون بد جورى توى دل ما مونده بود، حقيقتش، اينه كه خوب شد بالاخره اين فرصت مقايسه مستقيم دست داد تا برگرديم به حرفهاى احمدى نژاد ۰ مجسم كنيد خودتان را ، رفته ايد جلوى محل اقامت بالاترين مقام كشور ايران ، مثلا ايت الله خامنه اي يا حتى خود احمدى نژاد در تهران، ايران هم در حال جنگ است، و شما رفته ايد بر عليه جنگ تظاهرات كنيد ! ،تازه بعد هم مجسم كنيد داشتيد اين جور شعار هائى ميداديد:

  • احمدى نژاد[يا خامنه اى] دروغ گو، جانى، و تروريست است
  • اين حرامزاده ها را استيضاح كنيد

    يا مثلا ماسك شيطان-گونه اى از احمدى نژاد يا خامنه اي را به صورتتان زده بوديد و يك سه شاخه شيطان هم دست گرفته بوديد با يك تكه مقوا كه رويش نوشته بوديد "قربانى بعدى من فلان كشور است" بعد مجسم كنيد چه بلائى بر سرتان ميامد ۰
    گمان نميكنم احتياج بيشترى به توضيح باشد، نه؟

    به هر حال اين عكسها مال ديروزند ، پانزده سپتامبر، از تظاهرات سربازان جنگ عراق بر عليه بوش و بر عليه جنگ در مقابل كاخ سفيد، واشنگتن :

    .

    (براى ديدن كپى بزرگتر ميتوانيد روى عكسها كليك كنيد)

    .

    .

    جلوى كاخ سفيد ۰ روى تابلو نوشته : يازده سپتامبر كار داخلى بود. بوش دروغ گو، جنايتكار و تروريست است ۰

    .

    .

    نوشته: تروريست واقعى !

    .

    .

    نوشته: ايران قربانى بعدى من است ! امضا: جرج شيطان بوش

    .

    .

    نوشته ها:
    جنگ عراق را تمام كنيد
    رهبر را به زندان بياندازيد
    سيفون توالت بيضى را بكشيد و بوش را به فاضلاب تاريخ بفرستيد

    .

    .

    نوشته روى تابلو: اين حرامزاده ها را استيضاح كنيد
    نوشته روى تى شرت مرد: خونريزى براى نفت را متوقف كنيد

    .

    .

    نوشته اول : ژنرال پاترئوس يك خايه مال كثيف است
    نوشته تابلو دوم: اين دولت را استيضاح و محاكمه كنيد

    .

    .

    نوشته: جنگ عراق را همين الان متوقف كنيد

    .

    .

    سربازان تظاهر كننده در حال حمل پرچم امريكا و پرچم كمپانى نفتى هاليبرتون براى اشاره به نقش نفت و كمپانى هاى نفتى در جنگ عراق

    .

    .