۱۱/۱۵/۱۳۸۶

رهبر، هيات هاى نظارت، و چاقوئى كه دسته خودش را بريد

مطالبى كه شما آقايان فرموديد، خوب و قابل توجّه است. البته بعضى از منطق هايى كه بيان شد، ضعيف بود. اين چه منطقى است كه فرضاً گفته شود يك نفر رئيس دادگسترى را رد كرده‏اند؟ اين شد استدلال؟ گفته شد ما جواب مردم را چه بدهييم؟ اتّفاقاً به مردم بگوييد خيلى هم خوب است؛ دستگاه نظارت دستگاه خيلى خوبى است كه چاقو دسته‏اش را مى‏بُرد. در همه دنيا، چاقوها دسته خودشان را نمى‏بُرند؛ اما اين‏جا چاقو دسته‏اش را بريده.

اين پاراگراف را از سخنرانى ايت الله خامنه اى گرفته ام، كه دربهمن سال ۸۲ ، هنگامى كه خاتمى رئيس جمهور بود، در مقابل استانداران كشور ابراز كرد. مربوط به روزهائى است كه استاندارها رفته بودند از هيات هاى نظارت به رهبرى شكايت كنند، مخصوصا كه تا ان روزها خيلى مرسوم نبود هنوز، كه هيات هاى نظارت بخواهند افزون بر 'نظارت'، قدرت 'دخالت' و تصميم گيرى و رد و قبول كانديدا ها را نيز داشته باشند. به هر حال استاندارها رفته بودند گلايه شان را برده بودند پيش رهبرى، و او هم اين حرفها را داشت در پاسخ به شكايت انها ميزد از اينكه هيئت هاى 'نظارت' قلع و قمع كرده بودند كانديداهاى اصلاحاتيون را .

اما نكته اى كه خيلى جالب است براى من منطق عجيبى است كه لابه لاى اين سخنهاى آيت الله خامنه اي نهفته، منطقى كه به نظر ميرسد فى الواقع يك نوع دفاع از بى منطقى باشد . و بعد از آن جالب تر هم اين كه اين ها را رهبر جمهورى اسلامى در حالى بيان ميكند كه دارد از استدلال شاكيان انتقاد ميكند و ان را ضعيف و بى منطق ميخواند .

ايشان در پاسخ به يك استاندارى كه سخنرانى كرده است ميگويد 'بعضى از منطق هائى كه بيان شد ضعيف بود' ، و نمونه مياورد براى چنين منطق ضعيف، كه مثلا گفته اند هيات نظارت يك نفر رئيس دادگسترى را رد كرده است . خوب، بگذاريد كمى نزديك تر نگاه كنيم به اين. منطق شاكيان ان بوده كه چون يك رئيس دادگسترى مقامى است رسمى در جمهورى اسلامى ايران، و علاوه بر آن مقامى قضائى است با مسئوليتهاى بسيار مهم دولتى و رسمى، بنا بر اين اينكه يك هيئت نظارت بخواهد شايستگى انان براى كانديداتورى مجلس را رد كند به دليل عدم التزام به دين اسلام و يا جمهورى اسلامى، اين نه به عرف در ميآيد و نه به عقل، به عبارت ديگر به جز توجيه سياسى، نه ميتوان چنين رد كردنى را توجيه اجتماعى كرد، نه توجيه قانونى، و نه توجيه منطقى. و اضافه كرده اند كه به اين ترتيب وقتى مردم از انها طبيعتا سئوال ميكنند كه چرا و با چه منطقى اين اقاى رئيس دادگسترى رد صلاحيت شده است، انها هيچ جواب معقولى نخواهند داشت . خوب حالا در جواب اين انتقاد يا گلايه اقاى استاندار، رهبر به ايشان چه ميگويد؟ وى ميگويد "اتفاقا به مردم بگوئيد خيلى هم خوب است؛ دستگاه نظارت دستگاه خيلى خوبى است كه چاقو دسته اش را مى‏بُرد . در همه دنيا چاقوها دسته خودشان را نمى‏بُرند، اما اين جا چاقو دسته اش را بريده".

مثال چاقو و بريدن دسته خودش را كه زياد شنيده ايد حتما، مثلى است كه دقيقا در مورد منطق و غير منطق استفاده ميشود، ان هم جائى كه ميخواهند از منطق دفاع كنند و بى منطقى را طرد. استفاده اش هم به اين نحو است كه ميگويند چاقو دسته خودش را نميبرد، به اين مفهوم كه از لحاظ منطقى هيچ گزاره اى نميتواند نقيض خودش باشد، وگرنه مخدوش و غير قابل قبول است اين منطق، و گزاره مان تبديل ميشود به يك پارادوكس .

اما از طرف ديگر ، دقت زيادى لازم نيست براى متوجه شدن اين كه دقيقا چيزى كه آيت الله خامنه اى دارد از آن دفاع ميكند به عنوان يك 'منطق قوى' در مقابل منطق و استدلال ضعيف استانداران شاكى همين بى منطقى چاقوئى است كه اتفاقا دسته خودش را ميبرد. آنگاه، ظاهرا براى اينكه حجت را هم تمام كرده باشد، اضافه ميكند كه اقا جان، بله، در تمام دنيا چاقو دسته خودش را نميبرد، اما خوب اينجا جمهورى اسلامى است و چاقو دسته خودش را ميبرد، احتياجى به جواب قوى تر از اين هم هست ؟ به عبارت ديگر مثل اين است كه ايشان بفرمايند 'خوب اگر مردم پرسيدند اينكه با عقل جور در نميآيد، پس چرا اينطور تصميم گرفته ايد؟' برويد جواب بدهيد، 'اتفاقا با عقل جور در نميآيد و اين سيستم خيلى خوبى است كه با عقل جور در نميآيد، در همه دنيا كارشان با عقل جور در ميآيد، اما اينجا با عقل جور نيست"،

من كه حرف ديگرى ندارم براى گفتن . شما ؟

.


مرجع:

  • متن كامل سخنرانى رهبر جمهورى اسلامى در بهمن هزار و سيصد و هشتاد و دو

    .

    .


    .